نوشته شده توسط : علیرضا

 

.

زن عشق مي كارد و كينه

 درو مي كند...

 ديه اش نصف ديه توست

و مجازات زنايش با تو برابر...

 مي تواند تنها يك همسر

 داشته باشد و

 تو مختار به داشتن چهار

همسرهستي ....

 براي ازدواجش ــ در هر

 سني ـ اجازه ولي

 لازم است و تو هر زماني

بخواهي به لطف

قانونگذار ميتواني ازدواج

 كني ... در محبسي

 به نام بكارت زنداني است و تو ...

 او كتك مي خورد

و تو محاكمه نمي شوي ...

او مي زايد و تو براي

فرزندش نام انتخاب مي كني....

او درد مي كشد

و تو نگراني كه كودك دختر نباشد ....

او بي خوابي

مي كشد و تو خواب حوريان

بهشتي را مي بيني....

او مادر مي شود و همه ....

جا مي پرسند نام پدر .....



:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 2 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا



 

 
 

این مرد ژاپنی که تا کمر خم شده و در مقابل رسانه های گروهی

در حال عذرخواهی است می دانید کیست؟

آکایو تویودا

 رییس شرکت تویوتا، غول صنعت خودرو سازی دنیا!  

روز جمعه در کنفرانس خبری شرکتش با تعظیم در برابر دوربین

رسانه‌ها در ژاپن، از مشتریان به خاطر نقص فنی خودرو تویوتا

در پدال ترمز عذرخواهی کرد. این حرکت را با رفتار مدیران ایران

خودرو خودمان مقایسه کنید!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شرکت های خودروسازی داخلی بیاموزند

و البته 1000 مرتبه از رویش بنویسند  

"مشتری مداري، نه مشتري سواري"  

 وقتي پژو 405 آتش مي گرفت

و چند تن از هم وطناي ما جان خود را از دست

دادند آقاي دكتر منطقي فرمودند: هر ساله

هزاران نفر در تصادفات جاده مي ميرند، 

حالا چند نفرم در اثر آتش گرفتن ماشين ها روش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 



:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا

 

فقر ، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست ...

فقر ، حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میكند ...

فقر ، چیزی را "نداشتن" است ؛ ولی آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست ...

فقر ، ذهن ها را مبتلا میكند ...

فقر ، اعجوبه ایست که بشكه های نفت در عربستان را تا ته سر میكشد ...

فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفته ی یك كتابفروشی می نشیند ...

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند ...

فقر ، كتیبه ی سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند ...

فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...

فقر ، همه جا سر میكشد ...

فقر ، شب را "بی غذا" سر كردن نیست ...

فقر ، روز را "بی اندیشه" سر كردن است ...



نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقر
 


فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که به زنت بگی کار نکن و تنها دلیلت این باشه که ما احتیاج مالی نداریم؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب افراد
 
خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو فکر می کنی
 
که حتی دور و بر خط فقر هم نیستی؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی
 
 اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛

فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی
 
اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛

فقر اینه که سفرهای خارج از کشورت خلاصه بشه به رفتن به خونه فک و فامیلهای
 
ساکن در اونور آب؛

فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه،
 
اما وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش نظر داشته باشی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن
 
 نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛

فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو
 
نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛

فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته
 
باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛

فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی
 
رو ندیده باشی؛

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و خودت رو ملزم به رعایت قوانین
 
رانندگی ندونی؛

فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات
 
جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی
 
و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند
 
 اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛

فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و علاقه مندیهای تو چی هستند بعد از یک مکث
 
طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛

فقر اینه که دم دکه روزنامه فروشی بایستی و همونطور سر پا صفحه اول همه
 
روزنامه ها رو بخونی و بعد یک نخ سیگار بخری و راهتو بگیری و بری؛

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن
 
نداشته باشی؛

و بقولی؛ فقـــر بزرگترین آلاینده است، آلاینده ای که تنها با دریافت حقوق ناچیز آخر
 
هر ماه آلودگی و اثرات مخرب آن از بین نمی رود !
"مبع پرشین استار"

 


:: بازدید از این مطلب : 224
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا

جشن دیگان یا جشنهای ماه دی

دی یا دتوشو Daatoshu به معنی دادار و آفریدگار است و در نامه های

 اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است.

اگر به نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده می نمایید که روزهای هشتم و

پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی نامگذاری شده و برای تمیز آنها از

 یکدیگر هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند

 می باشد. بدین گونه : اورمزد، دی بآذر، دی بمهر و دی بدین. بنابراین در ماه دی

 چهار روز به نام خدا نامیده شده و در ماه دی چهار بار جشن دیگان برگزار می شود.

جشنهای دی ماه

اورمزد و دیماه : نخستین روز دی ماه باستانی/ 25 آذر ماه خورشیدی

دی به آذر و دیماه : هشتمین روز دی ماه باستانی/ 2 دی ماه خورشیدی

دی به مهر و دیماه: پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ 9 دی ماه خورشیدی

دی بدین و دیماه : بیست و سومین روز دی ماه باستانی/17 دی ماه خورشیدی
 

در ایران باستان نخستین جشن دیگان در ماه دی یعنی روز اورمزد و دی ماه ،

 خرم روز نام داشته است و در این روز که شب پیش، بزرگترین شب سال بوده

است، پادشاه و حاکم دیدار عمومی با مردم داشته است.

دی به آذر روز از دی ماه برابر با 8 دی در گاهشماری ایرانی

واژه ی دی که در اوستا «دتهوش»(Dathush) یا «دزوه»(Daz-vah) می باشد

 به معنی دادار یا آفریننده و آفریدگار است که همیشه به مانند صفتی برای

اهورامزدا آورده شده است.

واژه ی «دی» از مصدر «دا» آمده است که در اوستا و فارسی هخامنشی

(پارسی باستان) و سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن، و بخشیدن، است.

در پهلوی «داتن»(Datan) و در فارسی «دادن» شده است و «داتر»(Dater) که در

 پهلوی «داتار» و در فارسی «دادار» یا آفریدگار گفته می شود و در خود اوستا در

آفرینگان گاهنبار بند 11 صفت دتهوش برای دهمین ماه سال بکار رفته است.

ابوریحان بیرونی درباره ی «دی» می گوید :

«... دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند

است که «هرمز» نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار.

در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای

 سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را

 که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه

را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت

 و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک

سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت :

من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان

 به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است،

نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه ...»

منبع : سالنمای راستی

daneshju.ir

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا

رابعه : نخستين زن ايراني که پس از حمله وحشيانه اعراب به ايران و تسلط 

کامل به کشورمان به زبان پارسي اصيل شروع به سرودن شعر کرد . زمانش

  را برابر با رودکي گفته اند . گفته شده است که حارث برادر رابعه غلامي

خوبرو  به نام بکتاش داشت که بعدها رابعه عاشق بکتاش ميشود که در اثر

اين عشق حارث فرمان ميدهد که رابعه را به حمام ببرند و رگهايش را بزنند

و بعد از آن  درب حمام را گل بگيرند که بعد از آن رابعه با خون خود شعرهايش

را بر ديوار  حمام نوشت و به ناکامي از جهان بدرود گفت .

رستم : ملقب به تهمتن .

پهلوان بزرگ ايران . فرزند زال و رودابه .  نواده سام و مهراب کابلي که در عهد

کيقباد و کيکاوس و کيخسرو با تورانيان  جنگيد و از خود دلاوري ها و رشادتهاي

شگفت انگيز بر جاي گذاشت .

رستم فرخزاد : سردارکبيرايران که در جنگ

با اعراب کشته شداوسپهسالار  بزرگ ارتش ايران در زمان پادشاهي يزدگرد

سوم بود که حماسه اي در جنگ قادسيه بوجود آورد که تاريخ نياکانمان را زيبا تر

از هميشه ساخت .

زرتشت اسپيتمان : نخستين پيام آور صلح و خرد و انديشه

جهان که تاريخ  زيستن او را از حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تا 1735 قبل از ميلاد

تخمين  زده اند که هنوز هيچ تاريخ شناسي نتواسته است از زمان او آگاهي پيدا کند .

  او ايرانيان را به پرستش خدا يگانه دعوت کرد . نام پدرش پورشسب و نام مادرش دغدو .

که گفته اند يکي از دلايل بوجود آمدن بزرگترين امپراتوري تاريخ در زمان شاهنشاهي

هخامنشيان گرويدند پادشاهان آن زمان به دين  زرتشتي بوده است .

سعدي :

يکي از بزرگترين شعرا و سخن سرايان ايران و جهان . که زبان پارسي  را پس

از ترک تازي هاي مغول دوباره زنده و جاودانه کرد . او سبکي نوين  بوجود آورد

که هنوز هم سرمشق نويسندگان فارسي زبان است گلستان و  بوستان او

يکي از شاهکارهاي ادبي ايران است که در نهايت در سال 691 هجري  در

شيراز فوت ميکند .

سنباد : يکي ديگر از قيام کنندگان بر عليه حکوتهاي

غارتگر اعراب در ايران که  به جان و مال و ناموس ايرانيان تجاوز ميکردند .

او اهل نيشابور بود و پس از  اينکه منصور خليفه عباسي - ابومسلم

خراساني را کشت وي در نيشابور به  خونخواهي از ابومسلم که فردي

ايراني و وطن پرست بود برخواست و قيام  کرد که در نهايت با شصت هزار

نفر از يارانش توسط اعراب بيابانگرد و  کشتارگرکشته شد .

سورنا : او نه

تنها يکي از بزرگترين سردار ايران محسوب ميشود بلکه در  زمان پادشاهي

اشکانيان بزگترين سردار تاريخ جهان نيز نام گرفته بود . او سپهسالار ارتش

ايران بود که در سال 53 قبل از ميلاد کراسوس سردار  مشهور روم را با سپاهيان

بيشمارش شکست داد و تاريخ ايران زمين را  دگرگون نمود .

سياوش : يکي از

اسطوره هاي ملي ايرانيان . که زمان هاي مديدي سوگ سياوش را هر ساله

گرامي ميداشتند . پسر کيکاوس و پدر کيخسرو .  سودابه زن کيکاوس عاشق

او شد که سياوش از او امتناع ورزيد .  سودابه به همين جهت اورا نزد پدر متهم

ساخت و سياوش بتوران نزد  افراسياب رفت و دختر وي را به زني گرفت . گرسيو

برادر افراسياب به  سياوش حسد برد و افراسياب را وادار به کشتن او کرد . که

کشته شدن  سياوش باعث جنگهاي طولاني و غضبناکي ميان ايرانيان و تورانيان

گشت .

شاپور ذوالاکتاف : شاپور دوم پادشاه مقتدر ساساني که پس از خلع آذر

نرسي  بر تخت پادشاهي ايران جلوس کرد و هفتاد سال پادشاهي کرد . او يکي

ديگر  از پادشاهان بزرگ ايران است که چندين بار از حمله اعراب به ايران جلوگيري

  کرد و با انديشه نيک سرزمين آريايي ما را از هجموم بيگانگان محفوظ داشت . او

را به اين جهت ذوالاکتاف ميخوانند که داراي شانه هاي پهن و بزرگ بود .  در بعضي

از کتب تاريخي گفته است به دليل آنکه پس از اسير کردن مهاجمين ( اعراب ) از

کتف آنان طنابي عبور ميداده و همه را به طناب ميکشيده  ذوالاکتاف ناميده شده

ولي اين باور با ابهت و منش نياکان ما در تضاد است .

شاهين : يکي از بزرگ سرداران

و سپهسالاران ايران در زمام پادشاهي  خسرو پرويز ساساني .

شيدرنگ : پزشک

و فيلسوف ايراني در عهد ضحاک که پزشکي را يکي از  مشاغل واجب الوجوب ميدانسته .

عمر خيام : فيلسوف - منجم - رياضيدان و انديشمند ايران زمين . که نه تنها ايران را دگرگون

نمود بلکه تاثيري ژرف در جهان از خود برجاي  گذاشت . هم اکنون تنديس اين بزرگ مرد در

دانشگاه فلورنس ايتاليا نصب  است و فلسفه و خصوصيات او تدريس ميشود . او در زمان

جلال الدين ملکشاه سلجوقي زيست کرد و از قوانين اعراب بيابانگرد که سايه در  کشورمتمدن

ما گسترانيده بود به تنگ آمده بود و رباعيات بسياري در  شکايت از آنان به روشني گفت.

فردوسي : حکيم فرزانه ابوالقاسم حسن ابن اسحق . شاعر نامي ايران که ايران را پس

از 200 سال از دست زبان اعراب نجات داد و دوباره زبان  پارسي را به کشور هديه کرد .

او در سال 329 در قريه باژ از توابع طوس  پا به حيات گذاشت و مدت 35 سال از عمر خود

صرف جمع آوري تاريخ  ايران به صورت نظم و شعر کرد که منبع گردآوري او از کتاب خداي

نامه  شاهنشاهي ساسانيان بود . اما حاکم وقت سلطان محمود غزنوي رنج او را ضايع

کرد و او را آزرده و رنجيده خاطر نمود . او بزرگترين شاهکار ادبي  جهان را بوجود آورد که

هم اکنون کشورهاي مختلفي يادواره او را گرامي  ميدارند و او در نهايت اندوه در سال 411

هجري در طوس درگذشت . که  بدليل سروده هاي جنجالي او عليه اعراب و نکوهش

چنيدن باره آنان –  مسلمانان بر جسدش نماز نگذاشتند و وي را در گورستان مسلمان

خاک  نکردند ولي او در تاريخ جاويد ماند .

کاوه آهنگر : آهنگري که چرم پاره خود را بر

سر نيزه زد و ضحاک تازي  را از تخت پادشاهي ايران به زير افکند و بعدها چرم وي به

درفش ملي  کاوياني مبدل گشت . کاوه با ياري مردم ضحاک تازي را در کوهها حبس 

کرد و فريدون را به سمت پادشاه ايران نشاند . کمبوجيه : کامبوزيا يا کامبيز . فرزند

کورش کبير . او با اقتداري ستودني و باور  نکردني در سال 525 قبل از ميلاد سرزمين

هاي مصر را بديلي عمل نکوهيده مصريان در برابر ايرانيان ( تعداي از ايرانيان را در مصر

کشتند و به تمسخر پرداختند )  فتح کرد و کل مصر به زير چتر پادشاهي ايران در آورد .

او پيرو مزديسنا زرتشت بود  و همواره دين بهي را دنبا ميکرد . وي در راه بازگشت خبر

دار شد که فردي به نام  برديه يا گئومات ادعاي پادشاهي ايران نموده است و به نام

برادر او کل پادشاهي را از آن خود کرده و دست به جنايات و کشتار مردم ايران زده که

در نهايت از اندوه اين کار نکوهيده او جان داد .

کورش کبير : يکي از بزرگترين پادشاه

تاريخ ايران و جهان که بدليل اخلاق و منش و کردار نيک نامش در تاريخ به ثبت رسيد .

او اولين اعلاميه حقوق بشر و آزادي انسانها را در جهان صادر کرد . او نيز پيرو دين بهي

زرتشت بود . که همواره تاريخ از او به عنوان يکي از نوابغ بشريت نام ميبرد . او پادشاه

ماد را شکست داد . پادشاه ليدي را نيز مغلوب ساخت و بابل را که يکي از بزرگترين

مراکز جهان آن روزگار بود به کلي فتح کرد و پس از ورود به بابل به احترام به خداي

مردوک آنان تاجگذاري نمود تا حسن نيت خويش را به ملت مغلوب به اثبات برساند به

صورتي که آنان وي را فرستاده خدا ميناميدند. پس از آن بناي بزرگترين شاهنشاهي

و امپراتوري تاريخ را بنا نهاد که در نهايت در سال 528 قبل از ميلاد در جنگ با سکاهاي

خونريز کشته شد .كورش كبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام كورپوليس كه

خجند امروزي نام دارد .اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و كشوري به

مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را كورش كبير در

ايران پايه گذاري كرد . هم اکنون تنديس اين بزرگ مرد در سيدني استراليا و يکي از

پارکهاي بزرگ ايالات متحده و سازمان ملل متحد از طلاي خالص نصب ميباشد و اعلاميه

او در سازمان ملل نقش سمبل آزادي و دموکراسي را براي نخستين بار در جهان ايفا ميکند .

کيخسرو : سومين پادشاه مقتدر کياني به خونخواهي کشتن سياوش برخواست و مدتهاي

زيادي با تورانيان جنگيد و در نهايت آنان را مغلوب ساخت و افراسياب را به دليل کشتن

سياوش که نه تنها پدر وي بود بلکه يکي از قهرمانان نامي ايران بود کشت . پدرش سياوش

و مادرش فرنگيس بود .

کيومرث : نخستين پادشاه و بنيانگذار سلسله پيشدادي در هزاران

سال پيش . نام وي در اوستا گيومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتيان او را

نخستين انسان ميدانند . در زمان او مردم در غارها و کوهها بودند و بدن خود را با پوست

حيوانات مي پوشاندند .

گشتاسب : پنجمين پادشاه از سلسله کياني . پسر لهراسب و

پدر اسفتديار روئين تن . گفته شده که زرتشت در زمان وي ظهور نموده است و گشتاسب

شاه اولين کسي است که به زرتشت گرويده است و از مبلغان اصلي دين بهي ميبشاد

که در گسترش آن نقش مهمي ايفا کرده است .

مازيار : يکي ديگر از قيام کنندگان بر عليه

حکومت اعراب در ايران . وي در طبرستان بنايي عظيم ساخت و در جهت بازگرداندن عظمت

ايران به قبل از يورش تازيان تلاش کرد وي درزمان معتصم عباسي قيام خود را آغاز کرد ودرصدد

بر آمد همگام با بابک خرميدن دين بهي زرتشت را رواج دهند که درنهايت باجنگهاي معتصم

دستگيرودربغداد کشته شد او نيز يکي ديگر از تنديس هاي ملي گرايي ايرانيان در برابر تهاجم

ديگر کشورها است .

مرداويج : پسر زيار . سردار بزرگ ايراني که او نيز در جهت متلاشي

کردن حکومت اعراب در ايران کوشيد و جان داد. وي فرمانده لشگر اسفار پسر شيرويه

عامل نصر بن احمد ساساني بود طبرستان را براي اسفار فتح کرد . پس از کشته شدن

اسفار- مرداويج قزوين و همدان و اصفهان و اهواز را گرفت و لشگر المقتدر خليفه

جنايتکار عباسي را شکست داد . وي در کمال تاسف در حمام اصفهان به دست غلامان

ترک کشته شد .

مهران : يکي ديگر از سرداران بزرگ ايران . وي از سپهسالاران ارتش ايران

( يزدگرد ساساني ) بود و با اعراب بيابانگرد جنگيد و ابوعبيده سردار مشهور عرب را به قتل

رسانيد .

نادر شاه : وي يکي از بزرگترين پادشاهان بعد از اسلام و نوابغ زمان خود بود .

زماني که افغانها و روسها و عثماني ها از اطراف به ايران هجوم آورده بودند و در جهت

متلاشي کردن ايران حمله کرده بودند نادر برخواست و مملکتي را که در نهايت هرج و

مرج بود همصدا کرد و لشگر بزرگي آماده کرد و نزد شاه طهماسب رفت و به عنوان

فرمانده ارتش ايران به آنان حمله کرد . فتنه ها را خواباند . افغانها را بيرون کرد .

عثماني ها و روسها را شکست داد و در سال 1148 هجري بعد از خلع شدن شاه

طهماسب بر مسند پادشاهي ايران جلوس کرد . بعد از آن هندوستان را به طور کامل

فتح کرد و غنائم بسياري از آنجا به ايران آورد . وي در نهايت تاسف در 1160 هجري

توسط چند تن از سران قزلباش در اطراف قوچان کشته شد ولي نامش جاودانه در

ايران ماند .

نظامي گنجوي : حکيم ابومحمد الياس بن زکي بن موئد . در سال 535

درشهرگنجه متولد شد وي يکي ازبزرگترين شاعران ايران زمين است که به گفته

پارسي شناسان بعد از فردوسي او قراردارد . وي حماسه خسرو پرويز پادشاه ايران

را با شيرين به شاهکاري ادبي تبديل کرد . مخزن الاسرار - منظومه ليلي و مجنون

- هفت پيکر - و اسکندر نامه از ديگر شاهکار هاي او است .                                                          

يعقوب ليث : يکي ديگر از قيام کنندگان بر عليه حکومت اعراب در ايران که گامهاي

اساسي در جهت بر اندازي تازيان در ايران برداشت و نمونه ديگري از وطن پرستي

ايرانيان در برابر هجوم بيگانگان به کشور شان بود . او پسر ليث رويگر بود . بواسطه

کفايت و جوانمردي و دليري از رويگري و عياري به امارت سيستان رسيد . سپس

هرات و کرمان و شيراز و خراسان را گرفت و در جهت پاکسازي ايران از دست اعراب

گام برداشت . وي برضد معتمد خليفه کشتارگر عباسي قيام کرد و براي نابود ساختن

حکومت عرب جوانمردانه جنگيد  سپس قصد حمله به بغداد را کرد ودرصدد آمد که

خليفه عرب را بکشد ليکن عمرش کفاف نداد و دراثر بيماري در گندي شاپور مرد.  



:: بازدید از این مطلب : 206
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد